من فقط نیاز دارم به یکی ک کنارم باشه
درکم کنه.بغلم کنه.بفهمه منو
باهام بخنده و باهام گریه کنه
من دآرم نابود میشم.
من دارم خودم به ته خطی میبرم ک از دست دادن اینده و زندگیمه
من خسته ام
از خودم.
از خودم ک ولش نمیکنم ک ول نمیکنم.
ک نمیرم یه گوشه.
من از خودم در رنج بودم و هستم و هستم و هستَم
میدونی نیاز دارم به یک سیلی ک بزنه تو گوشم
ک محکم بزنهو داد بزنه چه گهی خوردی
چرا.چیت کم بود
و من بگم توجهت.
نیاز به یک سیلی دارمبه یک زندونک رها کنم ک رها شم از اینی ک نیستم.
من خودِ قبلیم نیستم
من اون ادمی نیستم ک دنبالش بودم
شدم ادمی ک همیشه اگ کسی با این خصوصیات میدیدم متنفر میشدم ازش.و الان اون شخص خودممم
خودِ خودم.
ته کشیدم و نمیدونم راه نجاتی هس یا نه.
حس میکنم ته یک گودالم ک نمیتونم بیام بالا و یکی باید بیاد منو بکشه بالا.
خیلی ته گودالم خیلیگودالی ک بادستای خودم کندم.
میدونی ایندفعه با دفعه های قبل فرق داره
واقعا خودمو ته خط میبینم.
حس میکنم تمام شدم
یعنی قراره بمیرم !؟
زندگیم اونی نیس ک میخواستماونی نیس ک دنبالش بودم.
درباره این سایت